یادداشت وارده- این مطلب را یکی از خوانندگان خوب وبلاگ برای بنده ارسال نموده و من نیز به رسم امانت بدون هیچ دخل و تصرفی آن را منتشر می نمایم. لازم به توضیح است محتوای یادداشت لزوما بیانگر دیدگاه بنده نمی باشد. پی نوشت یادداشت برای بنده است و نویسنده دخالتی در آن نداشته.
در اینکه وضعیت اشتغال مردم اردکان به واسطه تبدیل شدن شهرستان به یکی از قطبهای صنعت در استان یزد مطلوب است هیچ شکی نیست، اما آیا سود کلانی از این صنعتی شدن به مردم اردکان رسیده است؟ من یکی شک دارم چرا که هر شرکتی که تاسیس شده، متعلق به عده ای خاص است که با درایت و ریسک پذیری در سرمایه گذاری زمینه رشد خود را فراهم نموده و صد البته اشتغال نیز ایجاد نموده اند. بگذریم که شرکتهای دولتی مثل چادرملو و گندله هم در سیطره یک عده ای خاص می باشد و سود آن هم با دریافت حقوق کلان به این عده خاص می رسد. نوش جانشان باد و حتما این متخصصان که اکثرا هم غیر بومی هستند نان تخصصشان را می خورند و لابد اهالی اردکان از این تخصص بی بهره بوده اند که نتوانستند این پست ها را اشغال نمایند. برای موضوعی که می خواهم به آن اشاره کنم فرقی ندارد که این افراد اردکانی باشند یا غیر اردکانی، به فرض که این افراد اردکانی هم باشند باز اردکانی های خاص از این خوان نعمت بهره مند می شدند ولاغیر.
چرا شرکت های سهامی عام در اردکان تاسیس نمی شوند و اگر می شوند موفقیتی ندارند؟ جواب این سوال خیلی راحت است. عملکرد بد مدیران و شکست هایی که در سرمایه گذاری خورده اند. برای نمونه مجتمع چینی اردکان در اوایل انقلاب با سرمایه اندک مردم فقیر اردکان و با هزار امید و آرزو تاسیس شد. سرمایه هایی که هر چند ناچیز اما برای مردمی که در دوران جنگ به سر می بردند پول زیادی بود. در همان زمان مجتمع کاشی میبد که آن هم سهامی عام بود، ولی مدیران کار بلدی داشت زمینه ای برای رشد اقتصادی مردم شهرستان میبد شد . نمونه دیگر شرکت خودروکویر اردکان که دوباره با سرمایه مردم زخم خورده اردکان که شکست سختی از سرمایه گذاری خورده بودند تشکیل شد. چرا دوباره مردم اردکان حاضر به سرمایه گذاری شدند؟ جواب قانع کننده ای دارد. این بار مدیریت این شرکت را یکی از متخصصین اقتصاد ایران به عهده داشت. اقتصاد دانی که جایی خواندم یکی از متمولین ایران است اما عاقبت این شرکت هم ورشکستگی بود. باز هم شکستی دیگر برای مردم اردکان که دیگر امیدی به سرمایه گذاری نداشته باشند. البته این شکست مختص به شرکت های اردکانی نبود. شرکت احیاء فولاد سپاهان نیز نمونه دیگری بود که در این مورد همه حق خرید سهام نداشتند و فقط بسیجیان و رزمندگان مجوز خرید آن را داشتند و الحق اوایل 20 درصد سود به سهامداران پرداخت می کرد ولی آن هم به مرور تبدیل به 10 درصد و 12 درصد شد. اما اینکه چرا کسی پیگیر این قضایا نیست مسئله دیگری است. چرا مجتمع چینی 30 سال بعد از تاسیس یک دستشویی ناقابل به سهامداران خود نداده است و هیچ کسی وی را مکلف نمی کند عملکرد مالی به سهامداران خود بدهد؟ از هتلی که با سرمایه مردم اردکان تاسیس شده و از عملکرد مالی آن صحبت نکینم بهتر است اما صحبت نکردن به منزله عدم آگاهی نیست.
پ ن مدیر وبلاگ 1: نمی دانم چرا نمیشود مطلبی در رابطه با توسعه شهرمان بخوانم و یادی از نماینده محترم شهرمان نکنم. نویسنده به درستی اشاره نموده که سهم اردکانی ها از مدیریت و نیروی متخصص و اصلی قطب های صنعت در اردکان اگر نگوییم هیچ، حداقل ناچیز است. اما باید از هوادران نماینده که برای ایشان به خاطر کمک به زیرگذر بنر تشکر می زنند سوال کنم که چرا نماینده پرنفوذمان از حل این مشکل و سپردن مدیریت این غول های صنعتی و به کارگیری متخصصان، به مدیران و مهندسان بومی درمانده است؟ آیا فکر نمی کنید این ها تنها پز تبلیغاتی است و ایجاد پروپاگاندا برای نماینده؟ چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید.
پ ن مدیر وبلاگ 2: واقعا چرا؟ مشکل مدیریت است؟ منفعت طلبی است؟ عدم برنامه ریزی است؟ مشکل کجاست؟