اين مطلب را خطاب به وبلاگ اردکان نگين کوير ما نوشته ام و در آنجا درج شده است و دوست دارم براي دفاع از حاج آقا شما هم در قسمت نظراتتان درج کنيد:
1- خداييش اتهام
دروغ به بهانه اي که عکسش موجوده و اگه قرار به دروغ باشه چند ده نفر دروغش خيلي خيلي
بيشتر از هزاران نفره و اتهام ريا و دورويي به بهانه دست دادن و خنديدن با مخالف (که
بسيار خنده داره) اين اتهام هاي بزرگ به يک مؤمن، بي ادبي اش بيشتره يا ادبيات ايشون
که گفته مردم طرز تفکر شما رو بيشتر بشناسن؟!
2- رسم ادب و اخلاق
اين بود که اول مکاتبه را تمام ميکردي و يک طرفه نمينوشتي و اجازه دفاع بهش ميدادي
و بعد ميزدي تو وبلاگت.
3- اتفاقا اين شماييد
که دروغ ميگوييد و بر آن اصرار داريد و توجيه ميکنيد! چرا که وقتي در يک عکس که گوشه
اي از راهپيمايي را نشان ميدهد وبلاگ سبز نوشته ها آنرا 130 نفر تخمين زده و در آن
عکس نه مقدمه و نه مؤخره و نه جوانب آن مثل ماشين و پوسترها را نشان نميدهد پس معلوم
است 60-70 نفر شما حتما دروغ است.ما که خود در آن راهپيمايي حضور داشته و علم حضوري
داريم چگونه حرف شما را راست و حرف آقاي حسيني پور را دروغ بپنداريم؟!
4- دوستم ميگفت شما
از ميان عکسها آنهايي که در آن جمعيت کمتري مشاهده ميشده را برايش ايميل کرده ايد!
اگر باور داريد که راستگوييد سانسور چرا؟ اگر واقعا خود را محق ميدانيد چرا در جواب
کسي که درخواست ارسال عکسها را از شما کرده بود ايميل زديد که اول بايد بگويد آيا به
نظرش جمعيت، 60-70 نفر است يا هزاران نفر تا بعد عکسها را برايش ارسال کنيد؟! آيا اين
معني کشف حقيقت است؟! آيا با خود نگفتيد که او ميخواهد قضاوتش را بعد از ديدن عکسها
بکند؟! يا اينکه فکر ميکنيد فقط قضاوت شما حقيقت است و همه بايد همانگونه فکر کنند
و هر کس آنگونه فکر نکند دروغگوست و بردن آبرو و تخريبش واجب است؟!!
5- گاهي، عکسها جزيي
از جمعيت را نشان ميدهد.يکي از کساني که جلوي عکس مشاهده ميشود خودش به من گفت که اين
عکس، پشت ماشين بلندگو را نشان ميدهد و مقداري جلوتر از او، ماشين بود و جلوتر از ماشين
باز هم جمعيت زيادي بود.ميدانم قبول نميکني و اين حرف را هم دروغ ميپنداري.اما فکر
نکن ما دربست حرف تو را قبول ميکنيم.
6- خدا رحم کرده!
اگر به نظر شما فضا مهياي بحث درباره قضاياي بند4 بود آن وقت چه ميکرديد؟!!