انتخابات مجلس به پایان رسید. تابش پیروز شد تا برای 4 سال دیگر بر صندلی سبز بهارستان تکیه زند. آن چه می ماند درس هایی است که می توان از این انتخابات گرفت. مخصوصا برای اصولگرایان. نکاتی که هم اکنون باید از آنها برای 4 سال دیگر پند گرفت. 

در این یادداشت قصد دارم به دلایل پیروزی آقای تابش که متقابلا می تواند دلایل شکست آقای کلانتری باشد بپردازم. البته این امر عوامل زیادی را در خود دارد که ممکن است به ذهن اینجانب نرسیده باشد. اینجا دلایلی را که به نظرم رسیده به عرض می رسانم.

1-خاندان تابش: از این دلیل می توان به عنوان اصلی ترین دلیل پیروزی وی نام برد. قبلا در این باره مفصل نگاشته ام. نوه خاتمی بزرگ بودن کم مزیتی نیست. در کنار آن باید به خواهرزادگی سیدمحمد خاتمی نیز اشاره نمود. همانگونه که قبلا گفته بودم عموما مردم جزء هیچ گونه طیف سیاسی نیستند. خصوصا در شهرهای کوچک. بنابراین اینکه تابش اصولگراست یا اصلاح طلب برایشان تفاوتی نمی کند. ارتباط با خاتمی بزرگ و کوچک و نیز حمایت سید محمد خاتمی می تواند رای بسیاری از عوام را به سوی خود جلب نماید. با این که هر کسی سطحی از تحلیل را نزد خود دارد، عامه مردم، درست یا غلط زیاد اهل تحلیل های سیاسی موجود در رسانه ها نیستند. خاندان خاتمی برایشان خاندانی معتبر است. نوه خاتمی بزرگ بودن و خواهرزادگی خاتمی کوچک نزدشان ارزش بسیار بالایی است و همین برای رای به تابش که رقیبی معتبرتر از خود ندارد کافی است.

2-اصلاح طلب بودن تابش: همیشه طیفی از رای دهندگان، هوادار جریان اصلاح طلبی و اصولگرایی اند و همیشه به کاندیدای طیف خود رای می دهند حتی اگر طرف مقابل اصلح باشد.

3-نبودن رقیبی قدرتمند: باید به این حقیقت اذعان نمود که کلانتری به هیچ عنوان رقیب پرقدرتی برای آقای تابش نبود. یک طرف تابش بود با 12 سال سابقه نمایندگی که عموم پیشرفت های اردکان را به نام خود زده بود و طرف دیگر کلانتری با چند سال سابقه در سالیانی قبل که چیز زیادی از آن سوابق روشن در خاطر مردم نمانده بود. یک طرف حمایت خانواده محبوب خاتمی را داشت و طرف دیگر می خواست به زور خود را به حمایت رئیس جمهور غیر محبوب(البته در اردکان) مفتخر نماید. یکی اصلاح طلبی اش محرز بود و دیگری را اصولگرایان به اکراه انتخاب کرده بودند در حالی که حتی مورد پسند بدنه اجتماعی اصولگرایان نیز نبود.

4-به نام خود زدن همه چیز: "هر پیشرفتی که اردکان داشته به خاطر تلاش های تابش است. تابش نبود اردکان این نبود. تابش خیلی خرِش میره. برای اردکان خوب کار کرده." این ها جملاتی است که زیاد در ایام انتخابات از مردم می شنیدم. آقای تابش و جریان رسانه ای ایشان موفق شده اند هر موفقیت و پیشرفتی که اردکان در این سال ها داشته را به نام وی بزنند. البته کسی منکر تلاش های ایشان نبوده اما طوری وانمود می شود که در صورت نبود ایشان هیچ پیشرفتی صورت نگرفته بود و یا حداقل به این اندازه نبود. این امر تا جایی پیش می رود که شعار آقای تابش نیز از همین تفکر غلط نشات می گیرد و توسعه اردکان را وابسته به اعتماد مردم به ایشان می داند.  دریغ از انجام وظایف اصلی. اما رقیب چنین سابقه ای نداشت.

5-روستایی بودن رقیب: در این چند ماهه اخیر این شایعه مطرح شده بود که قرار است بخش عقدا به شهرستان تبدیل شود. حالا از کجا آمده بود خدا می داند. به هر حال کلانتری اهل عقدا بود و اردکانی نبود. همین کافی بود برای عدم اعتماد عده ای به ایشان و متقابلا رای به تابش. حس ناسیونالیستی اردکانی و رای به تابش برای عدم انتخاب شدن رقیب روستایی وی. 

البته دلایل بالا ممکن است در مورد هر فرد متفاوت باشد. ممکن است کسی تنها به خاطر یکی از موارد بالا به تابش رای داده باشد و نیز ممکن است چند دلیل از دلایل بالا و حتی دلایلی غیر از این باعث رای به نماینده فعلی شده باشد.  

در پایان باید این نکته را هم اضافه نمود که رقابت داغ و دلایلی را که برشمردم به همراه عوامل دیگری که در همه جای کشور عمومیت داشت باعث گردید تا انتخاباتی پر شور با مشارکت 84 درصدی را شاهد باشیم. در واقع دوقطبی شدن انتخابات هرچند باعث محدود شدن انتخاب شد اما باعث مشارکت و حضور هر چه بیشتر مردم گردید. 

امید است جناب آقای تابش نیز قدر این انتخاب با اکثریت مطلق را دانسته و علاوه بر تلاش برای برداشتن موانع توسعه اردکان، هر چه بیشتر همت گمارند جهت مشارکت در قانون گذاری و حل مشکلات کلان کشور.(آرزو که بر جوانان عیب نیستتبسم



پ ن: مورد آخر را می شد ذیل شماره 3 آورد که به دلیل اهمیت زیاد جداگانه آوردم.